علت آزمایش خداوند با وجود علم غیب به بندگان

پرسش :اگر برای خداوند غیب و شهود معنا ندارد و او باطن بندگان را می داند چرا آنان را آزمایش می نماید؟

پاسخ اجمالی :امحتان دو گونه است؛ گاهی برای تحصیل علم امتحان گیرنده است، همانند امتحان اولیاء مدرسه از محصلین خود، و گاهی امتحانی است که استاد به مقدار پیشرفت شاگردش علم دارد، ولى او امتحان را وسیله اى قرار مى دهد تا شاگرد با مطالعه بیشتر ورزیده  شود. در امتحان نوع اول استاد ذى نفع بود و در امتحان نوع دوم شاگرد، امتحانات الهی از نوع دوم است. شخص برای تلاش و پیشرفت آزمایش می شود. امتحان الهی برای پرورش و خالص شدن روح انسان می باشد و لذا خداوند انبیائش را امتحان می کند تا بتوانند در مقابل مستکبران بایستند.

پاسخ :خداوند با آزمایش و ابتلاء خود در صدد ساختن روح انسان است. اگر سؤال شود کسى امتحان مى کند که جاهل باشد و با امتحان کردن مى خواهد عالم شود؛ مثلاً اولیاء یک مدرسه که از محصلین امتحان مى گیرند یا کارفرمایى که از کارگر خود امتحان عملى می‌گیرد، براى این است که به مقدار یادگیرى محصل و کارگر آگاه شوند. خداوندى که براى او غیب و شهود یکسان است و اصلاً غیبى براى او تصور نمى شود چرا امتحان مى کند؟
در جواب مى گوئیم امتحان بر دو گونه است:
۱. امتحانى که براى تحصیل علم انجام مى گیرد، مثل دو مثالى که در متن سؤال ذکر شد.
۲. امتحانى که استاد عالم است به مقدار پیشرفت شاگردش، ولى او امتحان را عاملى و وسیله اى قرار مى دهد تا بتواند شاگرد را براى مطالعه بیشتر به کار اندازد و او را در کار خود ورزیده تر کند.
در امتحان نوع اول استاد ذى نفع بود و در امتحان نوع دوم شاگرد ذى نفع است، امتحان خداوندى از نوع دوم است.
«راغب» در مفردات خود ریشه «فتنه» که به معنى امتحان استعمال مى شود را این گونه تفسیر نموده است: «اُصلُ الفِتَنْ اِدخالُ الذَّهَب النّارَ لِتَظْهَرَ جَوْدَتُهُ مِن رِداءَتِه»(۱)؛ (ریشه ماده فتن در لغت به معنى داخل کردن طلا در آتش است، تا این که طلاى اصل از مواد مخلوط با آن که ارزش چندانى ندارد، جدا گردیده و طلای ناب ظاهر شود).
خداوند با امتحان، زمینه پرورش و ورزیده شدن مخلوقات را فراهم مى آورد، تا ناخالصى هاى وجود آنها در اثر فشار مشکلات و گوهر وجود آنها در اثر حرارتهاى زمانه آبدیده شود همانند کسى که طلاى ناخالص را با تیزاب (اسید سلطانى) مخلوط مى کند، و در کوره حرارت مى دهد تا ناخالصى هاى آن ذوب گردد، و طلاى خالص به دست آید؛ زیرا معروف است که (اسید سلطانى) با تمام فلزات ترکیب مى شود جز طلا و براى همین جهت است که بقیه فلزات مخلوط شده با طلا را همراه با حرارت ذوب مى کنند و طلاى خالص باقى مى ماند، بله امتحانات خداوندى (اسید سلطانى) است، که ما را در کوره مشکلات خالص مى کند.
همچنان که پیامبران عظیم الشأنى چون ابراهیم(علیه السلام) و موسى(علیه السلام) و عیسى(علیه السلام) و نبى مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) را چنین کرد و حتى اینان هم از چنین آزمایشاتى در آزمایشگاه بزرگ تاریخ مأمون نبوده اند، و چنان آبدیده شدند که در مقابل مستبدان زمان خویش سر تعظیم فرو نیاوردند، زیرا کمرى که در اثر مشکلات قد برافراشته، در اثر ظلم ها و زورگویى ها هرگز منعطف و خمیده نمى شود. نه تنها ما که در عالم به ظاهر انسانهائیم چنینیم، در عالم نباتات و گیاهان هم چنین است.
درختانى که همیشه همبازى طوفانهاى وحشى بیابانى بوده و در صخره هاى کم آب کوه ها دور از دسترس باغبان ها رشد کرده اند، مقاومتشان بیشتر از درختانى است که همبازى نسیم هاى ملایم بوده و در کنار جویباران و درون باغ ها در حصار دیوارها به رشد خود ادامه مى داده اند، حتى شعله آتش چوب هاى درختان بیابانى افروخته تر و خاموشى آنها دیرتر از چوبهاى درختانى است که در کنار آب و زیر نظر باغبان روئیده اند.
امام علی(علیه‌السلام) در نامه‌ای به عثمان بن حنیف _ که از طرف آن حضرت حاکم بصره بود _ نوشتند: «اَلا و اِنّ الشّجرة البَریّة اَصْلَبُ عَوداً و الرّوائعَ الخَضِرَةَ اَرَقَّ جُلوداً و النَّباتاتُ البَدَویّة اَقْوى وَقُوداً و اَبْطَأَ خَموُدا»(۲)؛ (آگاه باشید که درختان بیابانى [که آب کم به آن مى رسد] چوبش سخت تر [و استوارتر] است و درختهاى سبز و خرم [که در باغهاى پر آب کاشته شده] پوستشان نازکتر است و گیاهان دشتى [که جز آب باران آب دیگرى نیابند] شعله آتش آنها افروخته تر و خاموشى آنها دیرتر است).(۳)

پی نوشت :(۱). المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانى حسین بن محمد، تحقیق: صفوان عدنان داود، دارالعلم / الدار الشامیة، دمشق، بیروت، ۱۴۱۲ قمری، چاپ: اول، ص ۶۲۳.

(۲). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ قمری، چاپ: اول، ص ۴۱۸، نامه ۴۵ (و من کتاب له ع إلى عثمان بن حنیف الأنصاری و کان عامله على البصرة و قد بلغه أنه دعی إلى ولیمة قوم من أهلها، فمضى إلیها – قوله).

(۳). گردآوری ازکتاب: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، ناصر، مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ شمسی، چاپ: اول‏، ج ۱، ص ۵۱.

نرم افزار شبهات کلامی

https://makarem.ir

موضوعات: بصیرت  لینک ثابت