صورتبندی مفهوم بصیرت ازنگاه مقام معظم رهبری | ... |
کلیدواژه «بصیرت» یکی از پرکاربردترین واژگان موجود در ادبیات مقام معظم رهبری بوده و همواره مورد تأکید فراوان ایشان قرارداشته است. بررسی ها نشان می دهد که این کلیدواژه از بَدو دوران رهبری معظم له پیوسته حضور پررنگی در بیانات و مکتوبات ایشان داشته لکن استعمال آن در بازه زمانی سال های ۸۸ و ۸۹ نسبت به گذشته به طرز معناداری افزایش یافته است. همین مسئله اهمیت واکاوی معنا و مفهوم بصیرت در اندیشه رهبر انقلاب و کشف دلایل پافشاری خاص ایشان بر لزوم بصیرت زایی و بصیرت افزایی در جامعه را دوچندان می سازد. نگارنده در این مقاله کوشیده است تا از رهگذر مطالعه مجموع گفتارها و نوشتارهای رهبر معظم با موضوع بصیرت از خردادماه ۱۳۶۸ لغایت آذرماه ۱۳۹۰ به صورتبندی مفهوم بصیرت از منظر ایشان بپردازد.
۱. تعریف مفهوم بصیرت:
بصیرت، کلمه ای عربی از ریشه بصر (چشم) و به معنای بینایی است اما در کاربرد اصطلاحی، توانایی بیناییِ ظاهری که جزو حواس پنجگانه انسان است از آن مُستفاد نمی گردد بلکه بصیرت در اصطلاح به معنای آگاهی، هوشمندی و هشیاری در برخورد با حوادث و پدیدههای بیرونی و برخورداری قدرت تحلیل مسائل اجتماعی و زمانشناسی است. می توان به استناد این جملهی مشهور امیرالمؤمنین (ع) که «تُعرَفُ الأشیاءُ بِأضدادِها» بصیرت را نیز در قیاس با ضد خود معنا کرد و آن را نقطهی مقابل غفلت و ناآگاهی دانست. با این حساب ممکن است فردی از حس بینایی بسیار خوبی بهرهمند باشد اما به دلیل غفلت و ناآگاهی، حجابی بر دیدگانش قرارگیرد و نتواند بسیاری از مسائل را به درستی درک و تحلیل نماید. چنانکه پروردگار متعال در قرآن کریم در وصف مشرکان و منافقان می فرماید: «… وَ عَلَی أبصارِهِم غِشاوَهٌ»[۱]. یعنی بر چشمان آنان پرده ای است که با وجود بینایی ظاهری، مانع از دیدن حقایق می گردد.
ادامه مطلب :
۲. سطوح تحلیل بصیرت:
برمبنای تعریف فوق، مقام معظم رهبری دو سطح تحلیل را برای مفهوم بصیرت درنظر می گیرند: یکی سطح اصولی و لایه زیرین بصیرت است که به بصیرت در انتخاب جهانبینی و فهم اساسی مفاهیم توحیدی مربوط میشود. نتیجهی بصیرتداشتن در این سطح، هدفدار و نظاممند دیدن جهان است که زمینهی همهی تلاشها و مبارزات انسانی در جامعه می باشد. از این منظر که نقطه مقابل نگاه مادی است، در صورتِ یافتن هدف نظام توحیدی، هرگونه تلاش و مجاهدتی در راه تحققِ هدف، قطعاً انسان را به نتیجه می رساند. رهبر معظم در تبیین این سطح از بصیرت معتقدند: «درديدگاهتوحيدى، خسارتوضرربراىمومناصلاًمتصورنيست. فرمود: «مالناالّااحدىالحسنيين»يكىازدوبهترين درانتظارماست؛يادراينراه كشتهمي شويم، كهاينبهتريناست؛يادشمنراازسرراهبرميداريمو بهمقصودميرسيم،كهاينهمبهتريناست.پسدراينجاضررىوجودندارد. درستنقطهىمقابل، نگاهمادىاست. نگاهمادىاولاًپيدايشانسانرا،وجودانسانرادرعالمبدونهدفميداند؛اصلاً نميداندبراىچهبهدنياآمدهاست. البتهدردنيابراىخودش هدفهایىتعريف
ميكند… امااينها هيچكدامهدفهاىطبيعىنيست، ملازمباوجوداونيست.وقتىاعتقادبهخدانبود،اخلاقياتهم بى معنىمي شود،عدالتهمبى معنىميشود؛جزلذتوسودشخصى،هيچچيز ديگرىمعناپيدا نمي كند…پسببينيدفرقبيننگاهتوحيدىونگاهمادى،معرفتالهىومعرفتمادىايناست.اين اساسى ترين پايه هاىبصيرتاست.»[۲]
اما سطح دیگر که بیشتر مدنظر رهبر معظم انقلاب قرار دارد، بصیرت در برخورد با حوادث اجتماعی است. بصیرتداشتن در این سطح عبارت است از تدبر کردن، درست نگاه کردن و درست سنجیدنِ حوادث به هنگام مواجهه با آنها و پرهیز از نگاههای عامیانه و سطحی. رهبر انقلاب در این زمینه اظهار میدارند: «حوادثرادرستنگاهكردن،درستسنجيدن،درآنهاتدبركردن،درانسانبصيرتايجادميكند؛يعنىبينايىايجادميكندوانسانچشمشبهحقيقتبازميشود. اميرالمؤمنين (ع)ميفرمايد: «فانماالبصيرمنسمعفتفكرونظرفابصر» بصيرآنكسىاستكهبشنود، گوشخودرابرصداهانبندد.وقتىشنيد، بیندیشد.»[۳]
۳. عامل موجد بصیرت:
اگر بصیرت را به معنای توانایی تحلیل درست مسائل و تشخیص راه از بیراهه بدانیم، آنگاه این سؤال به میان میآید که چگونه باید چنین تواناییای را تحصیل نمود؟ برطبق آموزههای اسلامی، وجود ملکه تقوا در انسان سبب ایجاد قوه تمیز حق از باطل (فرقان) که همان خصیصه بصیرت است می گردد. چنانکه خداوند متعال می فرماید: «إن تَتَّقُوا اللهَ یَجعَل لَکُم فُرقاناً»[۴]. رهبر انقلاب تقوا را نقطه مقابل غفلت و بی توجهی و حرکت بدون بصیرت دانسته و معتقدند: «خداناهوشيارىمؤمنرادرامورزندگىنمى پسندد.مؤمنبايددرهمه امورزندگى،چشمبازودلبيدارداشته باشد. اينچشمبازودلبيداروهوشياردرهمه امورزندگى،براىانسانمؤمنايناثروفايدهراداردكهمتوجهباشدكارىكهمى كند،برخلافخواستخداوطريقهوممشاى ديننباشد.وقتىاينمراقبتدرانسانبهوجودآمدكهگفتاروعملوسكوتوقياموقعودوهراقداموتصرفاو برطبقخطمشییاستكهخداىمتعالمعينكرده،اسماين حالتهوشيارىوتوجهوتنبهدرانسانتقواستكهدرفارسىبهپرهيزگارىترجمهشدهومقصودازپرهيزگارىايناستكهحالتپرهيزوبرحذربودنهميشهدرانسانزنده باشد.
تقواموجبمىشودكهخداى متعالنورىرادرقلبوزندگىوراهشماقراربدهدتابتوانيددرپرتوآننورحركتكنيدوراهزندگىراپيدانماييد.بشرنمىتواندباسردرگمىحركتكند.بدونشناختنمقصدو هدف،حركتانسانىميسورنيست.ايننورىكهمىتواندهدفوسرمنزلوراهرابهمانشانبدهدناشىازتقواوپرهيزگارىاست.توصيهیهمهی انبياواوليابهتقواست.»[۵] پس میتوان گفت که کارویژه تقوا بصیرت زایی بوده و انسان متقی در برخورد با حوادث از قوه بصیرت و توانایی تمیز سره از ناسره برخوردار است.
۴. پیامد فقدان بصیرت:
به باور رهبر انقلاب پیامد فقدان قوه بصیرت در انسان، ناتوانی از تشخیص جبهه حق از باطل در جامعه است. افراد بی بصیرت قادر به درک و هضم درست مسائل مستحدثه اجتماعی نیستند و معمولاً تحلیل های غلطی از شرایط دارند که زمینه ساز سقوط و اشتباهات جبران ناپذیری می گردد. این نقیصه بالأخص در روزگار فتنه که روزگار غبارآلودگی فضا و نامشخص بودن خطوط و صفبندیها است بیشتر نمایان میشود. ویژگی دوران فتنه، بروز شبهات است. یعنی حق و باطل و سره و ناسره در هم می آمیزند و امر بر آحاد جامعه مشتبه می گردد. در چنین شرایطی تنها افراد صاحب بصیرت و آگاه به زمان هستند که می توانند راه را از بیراهه تشخیص داده و جبههی حق را برگزینند.
رهبر معظم مصداق بارز شرایط فتنه گون در تاریخ اسلام را دوران دشوار حکومت امیرالمؤمنین (ع) می دانند که دوران جنگ با اهل قبله بود. ایشان حدیثی را از علی ابن ابی طالب (ع) نقل می کنند که می فرماید: «و قد فتح بابالحرببينكموبيناهلالقبلهولايحملهذاالعلمالااهلالبصروالصبر»[۶]. در تبيين اين حديث بايد گفت كه در دوران پیامبر اکرم (ص) خطوط و جبهه ها آشکار بود زیرا مسلمانان با کفار و مشرکان میجنگیدند لذا امکان بازشناسی حق از باطل با سهولت میسر میشد. لکن در دوران امیرالمؤمنین هر دو طرفِ جنگ ها مسلمانان و اهل عبادت و دینداری بودند و همگی به جانب یک قبله نماز می خواندند. این درهم آمیختگیِ حق و باطل و به هم ریختگیِ خطوط، تشخیص را برای افراد ناآگاه و بی بصیرت نظیر خوارج در سپاه امام علی (ع) دشوار می کرد. به همین خاطر رهبر انقلاب ایستادگی در جبههی امیرالمؤمنین را بسیار دشوارتر از ایستادگی در جبهه پیامبر اکرم می پندارند: «سختىپرچماميرالمؤمنينازپرچمپيغمبرازجهاتىبيشتربود؛چوندرپرچمپيغمبر دشمنمعلومبود،دوستهممعلومبود؛درزيرپرچماميرالمؤمنين دشمنودوستآن چنانواضحنبودند.دشمنهمانحرف هایىرامي زدكهدوستمي زند؛هماننمازجماعتراكهدراردوگاهاميرالمؤمنينميخواندند،در اردوگاهطرفمقابلهم درجنگ جملوصفينونهروان مي خواندند.حالاشماباشيدچهكارمي كنيد؟»[۷] با اين حساب تنها كساني مي توانستند در زير پرچم اميرالمؤمنين شمشير بزنند كه اهل صبر و بصيرت باشند.
به باور رهبر انقلاب بزرگترین مشکل خوارج فقدان قدرت تحلیل بود. ایشان میفرمایند: «اصحاباميرالمؤمنينآنهايىكهدلاوراخونكردندهمهمغرضنبودند؛اماخيلىازآنهامثلخوارجقدرتتحليلنداشتند.قدرتتحليلخوارجضعيف بود.يكآدمناباب،يكآدمبدجنس،يكآدمزباندارپيدامىشدومردمرابهيكطرفمىكشاند؛شاخصراگممىكردند.درجادههميشهبايدشاخصموردنظرباشد.اگرشاخص راگمكرديد،زوداشتباهمىكنيد.»[۸]
حرکت در دوران فتنه گونِ حکومت امیرالمؤمنین بصیرتی از جنس بصیرت خود ایشان را می طلبید. به همین خاطر تنها علی بود که می توانست رویاروی خوارجِ عابد و ظاهرالصلاح بایستد و چشم فتنه را کور نماید. رهبر انقلاب می گویند: «بى موردنيستكهاميرالمؤمنينفرمود: هيچكسنمى توانستاينكارىراكهمنكردمبكندواينفتنهرابخواباند.اينكارواقعاًشمشيروآگاهىوآنايمانعلىبه خودشوراهخودشرامىخواست… درروايتىازامامصادق نقلشدهاستكهاگراميرالمؤمنين بااهلقبلهنمىجنگيد،تكليفاهلقبلهىبدوطغيانگرتاآخرمعلومنمىشد.اين علىبن ابىطالببودكهاينراهرابازنمودوبههمهنشاندادكهچهكاربايدكرد.»[۹] مقام معظم رهبری نبرد رزمندگان اسلام در دوران هشت سال دفاع مقدس را نیز نمونهی دیگری از جنگ با اهل قبله میدانند: «يادتاناستكهدرجنگتحميلىوقتىبچههاىمامىرفتندسنگرهاىدشمنرامىگرفتندوآنهارااسيرمىكردندوبهداخلسنگرمىآوردند،وقتىجيبهايشانرامىگشتند،مهر وتسبيحپيدامىكردند.آنهاجوانانمسلمانشيعهىعراقىبودندكهمهروتسبيحدرجيبشانبود؛اماطاغوتوشيطانازآنهااستفادهمىكرد.ايندستمسلمانتاوقتىارزش داردودستمسلماناستكهبهارادهىخداحركتكند.اگرايندستبهارادهىشيطانحركتكرد،هماندستىمى شودكهبايدقطعشكرد.اينرااميرالمؤمنينخوبتشخيص میداد»[۱۰]
رهبر انقلاب در سالهای آغازین زعامت خود، در شهریورماه ۱۳۷۰ با آینده نگریِ عمیقِ خویش به مردم درباره فرارسیدن دوران مبهم شدن صفوف همانند دوران امیرالمؤمنین هشدار می دهند: «البتهبحمدللهماهنوزدرچناندورانىنيستيم.هنوزصفوفروشناست؛هنوزخيلىازاصولوحقايق،واضحونماياناست؛امامطمئننباشيدكههميشهاينگونهخواهدبود.شما بايدآگاهباشيد.شمابايدچشمبصيرتداشتهباشيد.شمابايدبدانيدبازويتاندراختيارخداستيانه.اينبصيرتمى خواهد؛اينرادستكمنگيريد.»[۱۱]
۵. نمادسازی برای مفهوم بصیرت:
رهبر معظم انقلاب با هدف ملموس و عینی سازی مفهوم بصیرت، اقدام به نمادسازی براي آن کرده و شخصیت «عمار یاسر»، صحابیِ بصیرِ پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین را به عنوان نماد و مظهر بصیرت در جامعهی اسلامی معرفی میکنند. ایشان میفرمایند: «درجنگصفينيكىازكارهاىمهمجنابعمارياسرتبيين حقيقتبود.چونآنجناحمقابلكهجناحمعاويهبود،تبليغاتگوناگونىداشتند…شبههافكنى ميكردند،سوءظن واردميكردند… كسىكهازاينطرف،خودشراموظفدانستهبودكهدر مقابلاينجنگروانىبايستدومقاومتكند،جنابعمارياسربودكهدرقضاياىجنگصفينداردكهبااسبازاينطرفجبههبهآنطرفجبههوصفوفخودىميرفتوهمينطور اينگروههایىراكهجداجداىازهمبودند،بههركدامميرسيد،درمقابلآنهامىايستادومبالغىبراىآنهاصحبت ميكرد؛حقایقىرابراىآنها روشنميكردوتأثيرميگذاشت.يكجاميديداختلافپيداشده،يكعده اىدچارترديدشدند،بگومگوتوىآنهاهست، خودشرابه سرعتآنجامي رساندوبرايشانحرفمي زد،صحبت مي كرد،تبيينمي كرد؛اينگره هارابازمي كرد.»[۱۲] نمادسازی رهبر انقلاب موجب می شود که بحث بصیرت از فضای نظریِ صرف خارج شده و امکان الگوگیری برای آحاد جامعه وجود داشته باشد.
۶. بصیرت به مثابه ابزار:
مقام معظم رهبری با تشبیه صحنههای سیاسی به جبههی جنگ، بصیرت را به مثابه ابزاری برای شناخت دشمن میدانند. ایشان میفرمایند: «يكىازكارهاىمهمدرعملنظامى،شناسائىاست؛ شناسائىازنزديككهزمينرابروندببينند:دشمنكجاست،چهجورى است،مواضعشچگونهاست، عوارضشچگونهاست،تابفهمندچهكاربايدبكنند.اگركسىاينشناسائىرانداشتهباشد،ميدانرانشناسد،دشمنراگمبكند،يكوقتمىبينيد كهداردخمپارهاشرا،توپخانهاشراآتشميكندبهطرفىكهاتفاقاًاينطرف، طرفدوستاستنهطرفدشمن.نميداندديگر.عرصهی سياسىعيناًهمينجوراست. اگربصيرت نداشتهباشيد،دوسترانشناسيد،دشمنرانشناسيد،يكوقتمىبينيدآتشتوپخانهىتبليغاتشماوگفتوشنودشماوعملشمابهطرفقسمتىاستكهآنجادوستان مجتمعندنهدشمنان.آدمدشمنرابشناسد؛درشناختدشمنخطانكنيم. لذابصيرتلازماست٬تبيينلازماست.»[۱۳]
بی شک اهمیت شناسایی دشمن و برآورد امکانات و پیشبینیِ صحیح حرکت های آن در دوران فتنه دوچندان می گردد چراکه «درحوادثفتنه گونشناختعرصهدشواراست،شناختاطرافقصهدشواراست،شناختمهاجمومدافعدشواراست،شناختظالمومظلومدشواراست،شناختدشمنو دوستدشواراست.»[۱۴] به زعم رهبر عاليقدر، دوران دشوار هر انقلاب آن دورانی است که حق و باطل در هم ممزوج میشوند و غبار فتنه فضا را پرمی کند. در چنین فضایی ابزار بصیرت به عنوان یک چراغ مهشکن یا یک قطبنما افراد جامعه را هدایت نموده و آنها را از قدم گذاشتن در بیراهه بازمیدارد. معظمله معتقدند: «بصيرتوقتىبود،غبارآلودگىفتنهنميتواندآنهاراگمراهكند،آنهارابهاشتباهبيندازد.اگربصيرتنبود، انسانولوبانيتخوبگاهىدرراهبدقدمميگذارد.شمادرجبههىجنگاگرراهرابلدنباشيد،اگرنقشهخوانىبلدنباشيد،اگرقطبنمادراختيارنداشتهباشيد،يكوقتنگاه
ميكنيدمىبينيددرمحاصرهىدشمنقرارگرفتهايد؛راهراعوضىآمدهايد،دشمنبرشمامسلطميشود.اينقطبنماهمانبصيرتاست.»[۱۵]
اما در صورت فقدان این ابزار، رزمندگان نمیتوانند به خوبی از عهدهی شناسایی دشمن برآیند و لذا به ورطه شک و تردید فرومی افتند. این همان آفتی بود که در جنگ صفین به جان شماری از سربازان بیبصیرت سپاه امیرالمؤمنین افتاد و رهبر انقلاب در توضیح آن میفرمایند: «درروايتداردكهآمدند خدمتحضرتوگفتند: «يااميرالمؤمنين ـ یعنىقبولهمداشتندكهاميرالمؤمنيناست ـاناقدشككنا فىهذاالقتال» ماشككرديم.مارابهمرزهابفرستكهدراينقتالداخل نباشيم!»[۱۶]
۷. دو فاکتور پیروزی:
رهبر معظم انقلاب مؤلفه بصیرت را در کنار مؤلفه صبر (به عبارت دیگر، بیداری و پایداری) به عنوان دو فاکتور اصلیِ غلبه بر دشمن و رمز پیروزی انقلاب اسلامی معرفی میکنند. ایشان معتقدند: «آنچه امام بزرگوار و ملت شجاع ما را در راه این مبارزهی بزرگ موفق کرد، بصیرت و صبر بود. مقاومتی همراه با بصیرت»[۱۷]. جالب اینجاست که رهبر انقلاب فقدان این دو فاکتور کلیدی را سرمنشأ تمامی مشکلات و ابتلائات جوامع بشری می پندارند و می گویند: «تماممشكلاتىكهبراىافراديااجتماعاتبشرپيشمى آيد،براثريكىازايندواست:ياعدمبصيرت ياعدمصبر.يادچارغفلتمی شوند،واقعيت هاراتشخيص نمى دهند،حقايقرانمى فهمند،ياباوجودفهميدنواقعيات،ازايستادگىخستهمىشوند. لذاستكهبهخاطريكىازايندوياهردو،تاريخبشرپرازمحنتهاىبزرگملتهاست؛پر ازغلبه زورگويانعالمبرملت هاىضعيف النفسوغافلاست.دههاسال گاهىصدهاسال يكملتمقهورسياستيكجهانخوارويكقدرتبزرگبودهاست.چرا؟مگراينها انساننبوده اند؟بلهانسانبوده اند؛ليكنيابصيرتنداشتهانديااگربصيرتداشته اند، درراهآنآگاهىخود،فاقدصبرلازمرابودهاند؛يعنىيابيدارىنداشتهاندياپايدارىنداشتهاند»[۱۸]
به زعم رهبر فرزانه دو فاکتور صبر و بصیرتِ ملتها همواره در معرض هجمه استعمارگران و کانون های قدرت جهانی برای استمرار سیطره خود قرار دارد: «امروزهمدردنياكسانىكهدررأسقدرتهاى سياسىزورگوومداخله گريادررأسكمپاني هاىاقتصادىيادررأسدستگاه هاىسرطانگونه تبليغاتىوشبكه هاىعظيمسودجوىتبليغاتقرارگرفته اند،ازطريقيكىازايندو خصوصيتبرملتهاحكممى رانندوزورگويىمى كنند.ياسعىمى كنندملتهارادرغفلتنگهدارندوبصيرتآنهاراازآنهابگيرند،اگرهمنتوانندبهطوركلىازآنهابصيرتراسلبكنند، دريكموردكهيكمسئله خاصکه برايشانمهماست،سعىمى كنندبيدارىملتهاوبصيرتانسانهارادرآنجامعهسلبنمايندياآنهارادچاربى صبرىكنند.»[۱۹]
۸. بصیرت و معیار تمیز عوام و خواص:
معیار تعریف عوام و خواص در یک جامعه و تمیز آنها از یکدیگر چیست؟ آیا بهرهمندی از نسب و نژاد ممتاز یا برخورداری از ثروت هنگفت و یا تحصیلات عالیه تعیین کننده مرز میان عوام و خواص هستند؟ البته بسیاری چنین میاندیشند اما در اندیشه مقام معظم رهبری عنصر «بصیرت» معیار تفکیک عوام از خواص جامعه می باشد. ایشان معتقدند: «جزوعوامقرارنگرفتنبدينمعنانيستكهحتماً درپىكسبتحصيلاتعاليهباشيد؛نه!گفتمكهمعنای عوام این نیست. اىبساكسانىكهتحصيلاتعاليههمكرده انداما جزوعوامند.اىبساكسانىكهتحصيلاتدينىهمكرده انداماجزوعوامند.اىبساكسانىكهفقيرياغنى انداماجزوعوامند.عوامبودن،دستخودمنوشماست.بايدمواظب باشيمكهبهاينجرگهنپيونديم. يعنىهركارىمى كنيمازروىبصيرتباشد. هركسكهازروىبصيرتكارنمىكندعواماست.لذامى بينيدقرآندرباره پيغمبرمىفرمايد: «ادعوا الىللهعلىبصيرهاناومناتبعنى» يعنىمنوپيروانمبابصيرتعملمى كنيم،بهدعوتمى پردازيموپيشمى رويم.پساولببينيدجزوگروهعواميديانه.اگرجزوگروهعواميد،به سرعتخودتانراازآنگروهخارجكنيد.بكوشيدقدرتتحليلپيداكنيد؛تشخيصدهيدوبهمعرفتدستيابيد.»[۲۰]
رهبر انقلاب مسئوليت بسیار سنگینی را برای خواص یک جامعه قائل هستند که همانا بصیرتافزایی در خود و دیگران است. یعنی خواص وظیفه دارند علاوه بر کسب بصیرت برای خود، به روشنگری و تبیین مسائل برای عوام جامعه نیز بپردازند و آنان را از فروافتادن به ورطه شبهات بازدارند. طبعاً به خاطر جایگاه مهم و حساس خواص در یک جامعه، اشتباهات احتمالی آنها به دلیل فقدان بصیرت نیز وخامت بیشتری دارد و خسارات سنگین تری را به جامعه وارد می سازد. چنانکه رهبر فرزانه میفرمایند: «بلاهایىكهبرملتهاواردميشود،دربسيارىازمواردبراثربىبصيرتىاست. خطاهایىكهبعضىازافرادمي كنندـ مى بينيددرجامعه خودمانهمگاهىبعضىازعامه مردموبيشترازنخبگانخطاهایىميكنند.نخبگانكهحالاانتظارهستكهكمترخطا كنند،گاهىخطاهايشاناگركماًهمبيشترنباشد،كيفاًبيشترازخطاهاىعامهىمردماست ـخیلیهایش براثربى بصيرتىاست.»[۲۱]
برای نمونه، ماجرای مشروطه یکی از صحنه های عبرت آموز تاریخ ایران است که در آن شاهد غفلت، بی بصیرتی و فقدان قدرت تحلیل خواص هستیم و میبینیم که اشتباهات خواصِ بی بصیرت می تواند چه پیامدهای ناگواری را به همراه داشته باشد و حتی شرایطی را ایجاد کند که یک فقیه عالیقدر مانند شیخ فضل الله نوری را به پای چوبه دار بكشاند. رهبر انقلاب با اشاره به این حادثه میفرمایند: «اينكهبندهمسئله بصيرترابراىخواصتكرارميكنم،بهخاطرايناست.گاهىاوقاتغفلتميشودازدشمنىهایىكهبااساس داردميشود؛اينهاراحملمي كنندبهمسائلجزئى.مادرصدرمشروطههممتأسفانههمينمعناراداشتيم.درصدرمشروطههمعلماىبزرگىبودندـ كهمناسمنمىآورم؛همه ميشناسيد،معروفند ـكهاينهانديدندتوطئهاىراكهآنروزغربزدگانوبهاصطلاحروشنفكرانىكهتحتتأثيرغرببودند،مغلوبتفكراتغرببودند،طراحىميكردند؛توجهنكردندكه حرفهایىكهاينهادارنددرمجلسشوراىملىآنزمانميزنند،يادرمطبوعاتشانمينويسند،مبارزهىبااسلاماست؛اينراتوجهنكردند،مماشاتكردند.نتيجهاينشدكهكسىكه ميدانستوميفهميدـ مثلمرحومشيخفضلاللهنورى ـجلوىچشمآنهابهدارزدهشدواينهاحساسيتىپيدانكردند؛بعدخودآنهایىهمكهبهاينحساسيتاهميتوبهانداده بودند،بعدازشيخفضلاللهموردتعرضوتطاولوتهتكآنهاقرارگرفتندوسيلىآنهاراخوردند؛بعضىجانشانراازدستدادند،بعضىآبرويشانراازدستدادند.ایناشتباهىاست كهآنجاانجامگرفت؛ايناشتباهرامانبايدانجامبدهيم.»[۲۲]
۹. بصيرت و لزوم وجود شاخص:
بدون ترديد يكي از ملزوماتِ بصيرتداشتن وجود شاخص و معيار است. يعني بايد شاقول يا سنگ محكي وجود داشته باشد تا افراد در هنگام مواجهه با حوادث و پديدههاي گوناگون بتوانند با اتكا به آن به تحليل و تخمين اوضاع پرداخته و مواضع خود را مشخص كنند. به عبارت ديگر لازم است الگوي ثابتي وجود داشته باشد تا راهنماي عمل قرارگيرد و درست را از نادرست متمايز سازد. البته در شرايط عادي كه فضا شفاف و خطوط پررنگ هستند، شايد نياز به شاخص چندان احساس نشود و همگان اعم از عوام و خواص بتوانند راه را به سهولت پيدا كنند. اما در شرايط فتنهگون و در فضاي مهگرفتهي سياسي و اجتماعي كه صفوف و جبههها آشكار نيست، در صورت فقدان شاخص معتبر بسياري از افراد حتي خواصِ مُبرّز دچار لغزش خواهند شد. يكي از شاخصهاي راهگشايي كه رهبر انقلاب به تأسي از امام علي (ع) معرفي ميكنند، سنجيدن افراد با حق و پرهيز از سنجيدن حق با افراد است. ايشان ميگويند: «همانطوركهاميرالمومنين (ع) فرمودهبود: «لا يُعرَفُالحقُّبِالرِّجالِ» باچهرههانميشودحقراتشخيصداد.يكچهرهىموجه،محترماست،موردقبول است،موردتكريماست؛امااونميتواندشاخصحقباشد.گاهىچهرهىموجهىمثلبعضىازصحابهىپيغمبرراهراعوضىميروند،اشتباهميكنند.بايدحقراشناخت،بايدراهرا تشخيصدادتابفهميماينشخصحقاستياباطل.هركهازاينراهرفت،حقاست؛هركهازراهحقنرفت،مردوداست.حقرابايدشناخت… امام(ره) كسىكهپدرهمهىاينجريانبود،حقحياتبهگردنجامعهواينحركتعظيمداشت،فرمودند:اگرمنازاسلامجداشوم،مردمازمنروبرخواهندگرداند. شاخص،اسلاماست؛شاخص،اشخاصنيستند.»[۲۳]
شاخص ديگر مشاهدهي پرچمها و علامتهايي است كه افراد در زير آن قرارميگيرند. رهبر انقلاب در تبيين اين شاخص از قول جناب عمار ياسر در جنگ صفين ميگويند: «ايشان(عمار ياسر) ديديكعدهاىدچارشبههشدهاند؛خودشرارساندآنجا،سخنرانىكرد. يكىازحرفهاىاودراينسخنرانىاينبودكهگفت: اينپرچمىكهشمادرجبههىمقابلمىبينيد،اينپرچمرامندرروزاحدوبدردرمقابلرسولخداديدمـ پرچمبنىاميه ـزيراينپرچم،همانكسانىآنروزايستادهبودندكه امروزهمايستادهاند؛معاويهوعمروعاص.درجنگاحد هممعاويههمعمروعاصوديگرسرانبنىاميهدرمقابلپيغمبرقرارداشتند؛پرچمهمپرچمبنىاميهبود.گفت:اينهايىكه شما مىبينيددرزيراينپرچم،آنطرفايستادهاند،همينهازيرهمينپرچمدرمقابلپيغمبرايستادهبودندومناينرابهچشمخودمديدم.اينطرفىكهاميرالمؤمنينهست،همين پرچمىكهامروزاميرالمؤمنينداردـ يعنىپرچمبنىهاشم ـآنروزهمدرجنگبدرواحدبودوهمينكسانىكهامروززيرشايستادهاند،يعنىعلىبنابىطالبويارانش،آنروزهم زيرهمينپرچمايستادهبودند. ازاينعلامتبهتر؟ببينيدچهعلامتخوبىاست. پرچم،همانپرچمجنگاحداست؛آدمهاهمانآدمهايند،دريكجبهه…فرقشايناستكهآنروزآنهاادعاميكردندومعترفبودندوافتخارميكردندكهكافرند،امروزهمانهازيرآنپرچمادعا ميكنندكهمسلمندوطرفدارقرآنوپيغمبرند.»[۲۴]
رهبر انقلاب سپس از همين شاخصِ عمار ياسر براي تبيين فتنهي سال ۸۸ استفاده نموده و تحليل روشنگرانه و بصيرتزايي را ارائه ميكنند: «ازاولانقلابودرطولسالهاىمتمادى،كىهازيرپرچممبارزهىبااماموانقلابايستادند؟آمريكادرزيرآنپرچمقرارداشت،انگليسدرزيرآنپرچمقرارداشت،مستكبريندرزيرآن پرچمقرارداشتند،مرتجعينوابستهيبهنظاماستكباروسلطه،همهدرزيرآنپرچممجتمعبودند؛الانهمهمينجوراست.الانهمشمانگاهكنيدازقبلازانتخاباتسال٬۸۸در اينهفتهشتماهتاامروزآمريكاكجاايستادهاست؟انگليسكجاايستادهاست؟خبرگزارىهاىصهيونيستىكجاايستادهاند؟درداخل،جناحهاىضددينازتودهاىبگيرتا سلطنتطلبتا بقيهىاقساموانواعبىدينهاكجاايستادهاند؟يعنىهمانكسانىكهازاولانقلابباانقلابوباامامدشمنىكردند، سنگزدند،گلولهخالىكردند،تروريسمراه انداختند.سهروزازپيروزىانقلابدربيستودوىبهمنگذشتهبود،همينآدمهاباهميناسمهاآمدندجلوىاقامتگاهامامدرخيابانايرانبناكردندشعاردادن؛همانهاالانمىآيندتوىخيابانعليهنظاموعليهانقلابشعارميدهند! چيزىعوضنشده. اسمشانچپبود،پشتسرشانآمريكابود؛اسمشانسوسياليستبود،ليبرالبود٬آزادىطلببود، پشتسرشانهمهيدستگاههاىارتجاعواستكبارواستبدادكوچكوبزرگدنياصفكشيدهبودند!امروزهمهميناست.اينهاعلامتاست،اينهاشاخصاست؛ومهمايناست كهملتاينشاخصهاراميفهمد؛اينچيزىاستكهانساناگرصدهابارشكرخدارابكند،حقشرابهجانياوردهاست؛سجدهىشكركنيم.»[۲۵]
جمعبندي:
در مجموع ميتوان گفت كه مفهوم بصيرت در انديشهي مقام معظم رهبري از جايگاه بسيار رفيعي برخوردار است و به معناي آگاهي و بيناييِ فكري در مواجهه با حوادث بيروني و برخورداري از قوهي تحليل درست شرايط و تميز حق و باطل با استفاده از شاخصهاي معتبر ميباشد. ايشان عنصر بصيرت (بيداري) را در كنار عنصر صبر (پايداري) به عنوان رمز پيروزي انقلاب اسلامي و ضامن حراست از آن در برابر هجمههاي سخت و نرم دشمنان عليالخصوص در دوران فتنههاي اجتماعي تلقي مينمايند كه فقدان يكي از ايندو ميتواند موجب سقوط جامعه و تحميل خسارات فراوان گردد. رهبر فرزانه بصيرتزايي و بصيرتافزايي را به طور خاص جزو وظايف خواص جامعه ميپندارند و بصيرت را معيار تفكيك خواص از عوام سطحينگر ميدانند. معظمله در نهايت سه شاخص بصيرت، اخلاص و عمل بهنگام و به اندازه را به عنوان سرلوحهي عمل تمامي آحاد جامعه انقلابي معرفي ميكنند.
[۱]. بقره، ۷
[۲]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان استان قم، ۴/۸/۱۳۸۹
[۳]. همان
[۴]. انفال، ۲۹
[۵]. بیانات مقام معظم رهبری در نمازجمعه تهران، ۱۰/۱/۱۳۶۹
[۶]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۲۶/۱/۱۳۷۰
[۷]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر، ۵/۵/۱۳۸۸
[۸]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۲۶/۱/۱۳۷۰
[۹]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۶/۲/ ۱۳۶۹
[۱۰]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با اقشار مختلف مردم، ۲۶/۱/۱۳۷۰
[۱۱]. بیانات مقام معظم رهبری در پايانمجمعبزرگفرماندهانومسوولاندفاترنمايندگىولیفقيهدرسپاه، ۲۷/۶/۱۳۷۰
[۱۲]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر، ۵/۵/۱۳۸۸
[۱۳]. همان
[۱۴]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از شعرا، ۱۴/۶/۱۳۸۸
[۱۵]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مردم چالوس و نوشهر، ۱۵/۷/۱۳۸۸
[۱۶]. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضايمجلسخبرگانرهبري، ۲/۷/۱۳۸۸
[۱۷]. بیانات مقام معظم رهبری در دومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، ۱۴/۳/۱۳۷۰
[۱۸]. بیانات مقام معظم رهبری در ديدارگروهكثيرىازدانشجويانودانشآموزانبهمناسبتسيزدهمآبانماهدرسالروزميلادامامعلى (ع)، ۱۲/۸/۱۳۷۷
[۱۹]. همان
[۲۰]. بیانات مقام معظم رهبری در ديدار فرماندهان لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص)، ۳۰/۳/۱۳۷۵
[۲۱]. بیانات مقام معظم رهبری در ديدار اعضای دفتر رهبری و سپاه حفاظت ولی امر، ۵/۵/۱۳۸۸
[۲۲]. بیانات مقام معظم رهبری در ديدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۶/۱۲/۱۳۸۸
[۲۳]. بیانات مقام معظم رهبری در ديدارهزاراننفرازبسيجياناستانقم، ۳/۸/۱۳۸۹
[۲۴]. بیانات مقام معظم رهبری در ديدارمردمقمدرسالگردقيام۱۹دى، ۱۹/۱۰/۱۳۸۸
[۲۵]. همان
منبع: سایت بصیرت
[چهارشنبه 1395-10-08] [ 07:50:00 ق.ظ ] |
فرم در حال بارگذاری ...