اردیبهشت 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




 جستجو 



 
  پاسخ های کلامی به پرسش های کلامی ...

انواع آزمایش الهی

پرسش :آزمایش الهى از چه راه هایی صورت مى گیرد؟

پاسخ اجمالی :آزمایش الهی یک امر قطعی و برای همه افراد از جمله انبیاء می باشد و انواع آن؛ ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى، کمبود ثمرات و امور دیگرى مانند: فرزندان، پیامبران، دستورات الهی و بعضى خواب ها می باشد. حتی شرور، خیرها و عملکرد افراد درقبال مشکلات یکدیگر نیز می توانند آزمایش الهى محسوب شود. البته لازم نیست همه افراد با تمام موارد سنجیده شوند، همچنان که موفقیت در آزمونی دلیل بر عملکرد صحیح در دیگر موارد نمی شود.

پاسخ :براى پاسخ به این سؤال مى توان به آیه ۱۵۵ سوره «بقره» اشاره نمود، این آیه به مسأله «آزمایش به طور کلى» و چهره هاى گوناگون آن اشاره مى کند و به عنوان یک امر قطعى و تخلف ناپذیر مى فرماید: (به طور مسلّم ما همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى و کمبود میوه ها آزمایش مى کنیم)؛ «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الأَمْوالِ وَ الأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ».
و از آنجا که پیروزى در این امتحانات، جز در سایه مقاومت و پایدارى ممکن نیست در پایان آیه مى فرماید: (و بشارت ده صابران و پایداران را)؛ «وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ».
در این آیه، نمونه هائى از امورى که انسان با آنها امتحان مى شود بیان شده، از قبیل: ترس، گرسنگى، زیان هاى مالى، و مرگ… ولى وسائل آزمایش خداوند منحصر به اینها نیست، امور دیگرى نیز در قرآن به عنوان وسیله امتحان آمده است، مانند فرزندان، پیامبران، و دستورات خداوند، حتى بعضى از خواب ها ممکن است از وسائل آزمایش باشد، (شرور و خیرها نیز از آزمایش هاى الهى محسوب مى شوند)؛ «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْر».(۱)
بنابراین، مواردى که در آیه شمرده شده جنبه انحصارى ندارد، هر چند از نمونه هاى روشن و زنده آزمایش هاى الهى است.
مى دانیم مردم در برابر آزمایش هاى خداوند به دو گروه تقسیم مى شوند:
گروهى از عهده امتحانات بر آمده و گروهى مردود مى شوند.
مثلاً مسأله «ترس» که پیش مى آید گروهى خود را مى بازند و به خاطر این که کوچک ترین ضررى به آنها نرسد، شانه از زیر بار مسئولیت خالى مى کنند در جنگ ها فرار مى کنند، یا راه سازشکارى پیش مى گیرند، و با عذرتراشى هائى همچون: « نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَةً»؛ (ما مى ترسیم ضررى به ما متوجه شود)(۲) از تکلیف الهى سرباز مى زنند.
اما گروهى دیگر در برابر عوامل ترس با ایمان و توکل بیشترى خود را براى هر گونه فدا کارى مهیا مى کنند، چنان که در قرآن آمده است: «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل»؛ (وقتى به مردم با ایمان مى گفتند اوضاع خطرناک است، و دشمنان شما مجهزند، شما عقب نشینى کنید بر ایمان و توکل آنها افزوده مى شد)!.(۳)
در برابر سائر مشکلات و عوامل امتحان که در آیه آمده است همچون گرسنگى و زیان هاى مالى و جانى نیز همه مردم یکسان نیستند.
امتحانات الهى همیشه به وسیله حوادث سخت و ناگوار نیست، که گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و کامیابى ها آزمایش مى کند، چنان که قرآن مى فرماید: «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَة»)؛
(ما شما را به وسیله بدى ها و خوبى ها امتحان مى کنیم).(۴)
و در جاى دیگر از قول سلیمان(علیه السلام) مى خوانیم: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ»؛ (این از فضل پروردگار من است او مى خواهد مرا آزمایش کند که من در برابر این نعمت شکرگزارى، یا کفران مى کنم)؟!
توجه به چند نکته دیگر نیز در اینجا ضرورى است:
۱ ـ لازم نیست همه مردم با همه وسائل، آزمایش شوند، بلکه ممکن است امتحان هر گروهى به چیزى باشد؛ چرا که تناسب با روحیه ها و وضع فردى و اجتماعى مردم در اینجا شرط است.
۲ ـ ممکن است یک انسان از عهده پاره اى از امتحانات به خوبى بر آید در حالى که در برابر امتحانات دیگر، سخت رفوزه شود.
۳ ـ و نیز ممکن است امتحان فردى، وسیله امتحان دیگرى باشد، مثلاً خداوند کسى را با مصیبت فرزند دلبندش مورد آزمایش قرار مى دهد، این آزمایش پاى دیگران را هم به میدان امتحان مى کشد که آیا آنها در مقام همدردى بر مى آیند و در تخفیف آلام شخص مصیبت زده مى کوشند یا نه؟
۴ ـ امتحانات الهى، جنبه عمومى و همگانى دارد و حتى پیامبران از آن مستثنى نیستند، بلکه آزمایش آنها با توجه به سنگینى مسئولیتشان به درجات، سخت تر از آزمایش دیگران است.
آیات سوره هاى مختلف قرآن گویاى این حقیقت است که هر یک از پیامبران به سهم خود در کوران آزمایش هاى شدیدى قرار گرفتند، حتى جمعى از آنان قبل از رسیدن به مقام رسالت، یک دوران طولانى از آزمایش هاى مختلف داشتند تا کاملاً ورزیده شوند، و براى رهبرى و هدایت خلق آمادگى کامل پیدا کنند.
در میان پیروان مکتب انبیاء نیز، نمونه هاى درخشانى از صبر و پایدارى در صحنه امتحان دیده مى شود که هر کدام الگو و اسوه اى مى تواند باشد. (۵)

پی نوشت :

(۱). سوره انبیاء، آیه ۳۵.

(۲). سوره مائده، آیه ۵۲.

(۳). سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.

(۴). سوره انبیاء، آیه ۳۵.

(۵). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۵۹۷.

نرم افزار شبهات کلامی

https://makarem.ir

موضوعات: بصیرت  لینک ثابت

[جمعه 1397-10-14] [ 11:34:00 ق.ظ ]  



  پاسخ های کلامی به پرسش های کلامی ...

انواع آزمایش الهی

پرسش :آزمایش الهى از چه راه هایی صورت مى گیرد؟

پاسخ اجمالی :آزمایش الهی یک امر قطعی و برای همه افراد از جمله انبیاء می باشد و انواع آن؛ ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى، کمبود ثمرات و امور دیگرى مانند: فرزندان، پیامبران، دستورات الهی و بعضى خواب ها می باشد. حتی شرور، خیرها و عملکرد افراد درقبال مشکلات یکدیگر نیز می توانند آزمایش الهى محسوب شود. البته لازم نیست همه افراد با تمام موارد سنجیده شوند، همچنان که موفقیت در آزمونی دلیل بر عملکرد صحیح در دیگر موارد نمی شود.

پاسخ :براى پاسخ به این سؤال مى توان به آیه ۱۵۵ سوره «بقره» اشاره نمود، این آیه به مسأله «آزمایش به طور کلى» و چهره هاى گوناگون آن اشاره مى کند و به عنوان یک امر قطعى و تخلف ناپذیر مى فرماید: (به طور مسلّم ما همه شما را با امورى همچون ترس، گرسنگى، زیان مالى و جانى و کمبود میوه ها آزمایش مى کنیم)؛ «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْء مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْص مِنَ الأَمْوالِ وَ الأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ».
و از آنجا که پیروزى در این امتحانات، جز در سایه مقاومت و پایدارى ممکن نیست در پایان آیه مى فرماید: (و بشارت ده صابران و پایداران را)؛ «وَ بَشِّرِ الصّابِرینَ».
در این آیه، نمونه هائى از امورى که انسان با آنها امتحان مى شود بیان شده، از قبیل: ترس، گرسنگى، زیان هاى مالى، و مرگ… ولى وسائل آزمایش خداوند منحصر به اینها نیست، امور دیگرى نیز در قرآن به عنوان وسیله امتحان آمده است، مانند فرزندان، پیامبران، و دستورات خداوند، حتى بعضى از خواب ها ممکن است از وسائل آزمایش باشد، (شرور و خیرها نیز از آزمایش هاى الهى محسوب مى شوند)؛ «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْر».(۱)
بنابراین، مواردى که در آیه شمرده شده جنبه انحصارى ندارد، هر چند از نمونه هاى روشن و زنده آزمایش هاى الهى است.
مى دانیم مردم در برابر آزمایش هاى خداوند به دو گروه تقسیم مى شوند:
گروهى از عهده امتحانات بر آمده و گروهى مردود مى شوند.
مثلاً مسأله «ترس» که پیش مى آید گروهى خود را مى بازند و به خاطر این که کوچک ترین ضررى به آنها نرسد، شانه از زیر بار مسئولیت خالى مى کنند در جنگ ها فرار مى کنند، یا راه سازشکارى پیش مى گیرند، و با عذرتراشى هائى همچون: « نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَةً»؛ (ما مى ترسیم ضررى به ما متوجه شود)(۲) از تکلیف الهى سرباز مى زنند.
اما گروهى دیگر در برابر عوامل ترس با ایمان و توکل بیشترى خود را براى هر گونه فدا کارى مهیا مى کنند، چنان که در قرآن آمده است: «الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکیل»؛ (وقتى به مردم با ایمان مى گفتند اوضاع خطرناک است، و دشمنان شما مجهزند، شما عقب نشینى کنید بر ایمان و توکل آنها افزوده مى شد)!.(۳)
در برابر سائر مشکلات و عوامل امتحان که در آیه آمده است همچون گرسنگى و زیان هاى مالى و جانى نیز همه مردم یکسان نیستند.
امتحانات الهى همیشه به وسیله حوادث سخت و ناگوار نیست، که گاه خدا بندگانش را با وفور نعمت و کامیابى ها آزمایش مى کند، چنان که قرآن مى فرماید: «وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَة»)؛
(ما شما را به وسیله بدى ها و خوبى ها امتحان مى کنیم).(۴)
و در جاى دیگر از قول سلیمان(علیه السلام) مى خوانیم: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنی أَ أَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ»؛ (این از فضل پروردگار من است او مى خواهد مرا آزمایش کند که من در برابر این نعمت شکرگزارى، یا کفران مى کنم)؟!
توجه به چند نکته دیگر نیز در اینجا ضرورى است:
۱ ـ لازم نیست همه مردم با همه وسائل، آزمایش شوند، بلکه ممکن است امتحان هر گروهى به چیزى باشد؛ چرا که تناسب با روحیه ها و وضع فردى و اجتماعى مردم در اینجا شرط است.
۲ ـ ممکن است یک انسان از عهده پاره اى از امتحانات به خوبى بر آید در حالى که در برابر امتحانات دیگر، سخت رفوزه شود.
۳ ـ و نیز ممکن است امتحان فردى، وسیله امتحان دیگرى باشد، مثلاً خداوند کسى را با مصیبت فرزند دلبندش مورد آزمایش قرار مى دهد، این آزمایش پاى دیگران را هم به میدان امتحان مى کشد که آیا آنها در مقام همدردى بر مى آیند و در تخفیف آلام شخص مصیبت زده مى کوشند یا نه؟
۴ ـ امتحانات الهى، جنبه عمومى و همگانى دارد و حتى پیامبران از آن مستثنى نیستند، بلکه آزمایش آنها با توجه به سنگینى مسئولیتشان به درجات، سخت تر از آزمایش دیگران است.
آیات سوره هاى مختلف قرآن گویاى این حقیقت است که هر یک از پیامبران به سهم خود در کوران آزمایش هاى شدیدى قرار گرفتند، حتى جمعى از آنان قبل از رسیدن به مقام رسالت، یک دوران طولانى از آزمایش هاى مختلف داشتند تا کاملاً ورزیده شوند، و براى رهبرى و هدایت خلق آمادگى کامل پیدا کنند.
در میان پیروان مکتب انبیاء نیز، نمونه هاى درخشانى از صبر و پایدارى در صحنه امتحان دیده مى شود که هر کدام الگو و اسوه اى مى تواند باشد. (۵)

پی نوشت :

(۱). سوره انبیاء، آیه ۳۵.

(۲). سوره مائده، آیه ۵۲.

(۳). سوره آل عمران، آیه ۱۷۳.

(۴). سوره انبیاء، آیه ۳۵.

(۵). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۵۹۷.

نرم افزار شبهات کلامی

https://makarem.ir

موضوعات: بصیرت  لینک ثابت

 [ 11:33:00 ق.ظ ]  



  پاسخ های کلامی به پرسش های کلامی ...

امتحان الهی معیار ثواب و عقاب

پرسش :آیا امتحان الهى معیارى براى ثواب و عقاب الهى است؟

پاسخ اجمالی :آیات ۱۵و۱۶ سوره فجر، هشدار مى دهد: نه اقبال نعمت دلیل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دلیل بر دورى از حق، بلکه خداوند طبق حکمتش هر گروهى را به چیزى آزمایش مى کند و تنها امتحان الهی معیار ثواب و عقاب است. این انسان هاى کم ظرفیت اند که گاه مغرور و گاه مأیوس مى شوند. آیات۵۱ فصلت و ۹  هود،  نیز همین مضمون را دربر داشته و اشاره سربسته اى به فلسفه بلاها و حوادث دردناک مى کند.

پاسخ :پاسخ این سؤال در آیات ۱۵ ـ ۱۶ سوره «فجر» آمده است. خداى متعال در این آیات به مسأله «امتحان» که معیار ثواب و عقاب الهى و مهم ترین مسأله زندگى انسان محسوب مى شود، اشاره مى کند.
نخست مى فرماید: (اما انسان، هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش اکرام کند و نعمت بخشد، مغرور مى شود، و مى گوید: خداوند مرا گرامى داشته است)!؛ «فَأَمَّا الاِنْسانُ إِذا مَا ابْتَلاهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَ نَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ».
او نمى داند که آزمایش الهى گاه با نعمت است، و گاه با انواع بلا؛ نه روى آوردن نعمت باید مایه غرور گردد، و نه بلاها مایه یأس و نومیدى؛ ولى این انسان کم ظرفیت در هر دو حال هدف آزمایش را فراموش مى کند، به هنگام روى آوردن نعمت چنان مى پندارد که مقرب درگاه خدا شده، و این نعمت دلیل بر آن قرب است.
قابل توجه این که: در آغاز آیه مى گوید: خداوند او را مورد اکرام قرار مى دهد، ولى در ذیل آیه از این که انسان خود را مورد اکرام خدا مى بیند ملامت مى شود، این به خاطر آن است که: اکرام اول به همان معنى انعام است، و اکرام دوم به معنى قرب در درگاه خداست.
(و اما هنگامى که براى امتحان روزى را بر او تنگ بگیرد، مأیوس مى شود و مى گوید: پروردگارم مرا خوار کرده)!؛ «وَ أَمّا إِذا مَا ابْتَلاهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ».
یأس سر تا پاى او را فرا مى گیرد، و از پروردگارش مى رنجد و ناخشنود مى شود، غافل از این که اینها همه وسائل آزمایش و امتحان او است، امتحانى که رمز پرورش و تکامل انسان، و به دنبال آن سبب استحقاق ثواب، و در صورت مخالفت مایه استحقاق عذاب است.
این دو آیه، هشدار مى دهد که: نه اقبال نعمت دلیل بر تقرب به خدا است، و نه ادبار نعمت دلیل بر دورى از حق، اینها مواد مختلف امتحانى است که خداوند طبق حکمتش هر گروهى را به چیزى آزمایش مى کند، این انسان هاى کم ظرفیت اند که گاه مغرور، و گاه مأیوس مى شوند.
در آیه ۵۱ «فصلت» نیز آمده است: «وَ إِذا أَنْعَمْنا عَلَى الاِنْسانِ أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِهِ وَ إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ فَذُو دُعاء عَرِیض»: (هنگامى که نعمتى به انسان مى دهیم، روى مى گرداند و با تکبر از حق دور مى شود، اما هنگامى که مختصر ناراحتى به او برسد، پیوسته دعا مى کند و بى تابى مى نماید).
و در آیه ۹ سوره «هود» آمده است: «وَ لَئِنْ أَذَقْنَا الاِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً ثُمَّ نَزَعْناها مِنْهُ إِنَّهُ لَیَؤُسٌ کَفُورٌ»؛ (هر گاه ما به انسان رحمتى بچشانیم سپس از او بگیریم، نومید و ناسپاس مى شود).
این دو آیه، علاوه بر این که مسأله آزمایش الهى را از طرق مختلف گوشزد مى کند، این نتیجه را نیز مى بخشد که: هرگز نباید برخوردار شدن از نعمت ها، و یا محرومیت از آن را دلیل بر شخصیت و مقام در پیشگاه خداوند، و یا دورى از ساحت مقدس او بدانیم، بلکه معیار، همیشه و همه جا ایمان و تقوا است.
چه بسیار پیامبرانى که به انواع مصائب در این دنیا گرفتار شدند، و در مقابل چه بسیار کفار ستمگرى که از انواع نعمت ها برخوردار بودند، و این است طبیعت زندگى دنیا.
در ضمن، این آیه اشاره سربسته اى به فلسفه بلاها و حوادث دردناک نیز مى کند.(۱)

پی نوشت :

(۱). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دارالکتب الإسلامیه، چاپ سی و سوم، ج ۲۶، ص ۴۷۸.

نرم افزار شبهات کلامی

https://makarem.ir

موضوعات: بصیرت  لینک ثابت

 [ 11:32:00 ق.ظ ]  



  پاسخ های کلامی به پرسش های کلامی  ...

علت آزمایش خداوند با وجود علم غیب به بندگان

پرسش :اگر برای خداوند غیب و شهود معنا ندارد و او باطن بندگان را می داند چرا آنان را آزمایش می نماید؟

پاسخ اجمالی :امحتان دو گونه است؛ گاهی برای تحصیل علم امتحان گیرنده است، همانند امتحان اولیاء مدرسه از محصلین خود، و گاهی امتحانی است که استاد به مقدار پیشرفت شاگردش علم دارد، ولى او امتحان را وسیله اى قرار مى دهد تا شاگرد با مطالعه بیشتر ورزیده  شود. در امتحان نوع اول استاد ذى نفع بود و در امتحان نوع دوم شاگرد، امتحانات الهی از نوع دوم است. شخص برای تلاش و پیشرفت آزمایش می شود. امتحان الهی برای پرورش و خالص شدن روح انسان می باشد و لذا خداوند انبیائش را امتحان می کند تا بتوانند در مقابل مستکبران بایستند.

پاسخ :خداوند با آزمایش و ابتلاء خود در صدد ساختن روح انسان است. اگر سؤال شود کسى امتحان مى کند که جاهل باشد و با امتحان کردن مى خواهد عالم شود؛ مثلاً اولیاء یک مدرسه که از محصلین امتحان مى گیرند یا کارفرمایى که از کارگر خود امتحان عملى می‌گیرد، براى این است که به مقدار یادگیرى محصل و کارگر آگاه شوند. خداوندى که براى او غیب و شهود یکسان است و اصلاً غیبى براى او تصور نمى شود چرا امتحان مى کند؟
در جواب مى گوئیم امتحان بر دو گونه است:
۱. امتحانى که براى تحصیل علم انجام مى گیرد، مثل دو مثالى که در متن سؤال ذکر شد.
۲. امتحانى که استاد عالم است به مقدار پیشرفت شاگردش، ولى او امتحان را عاملى و وسیله اى قرار مى دهد تا بتواند شاگرد را براى مطالعه بیشتر به کار اندازد و او را در کار خود ورزیده تر کند.
در امتحان نوع اول استاد ذى نفع بود و در امتحان نوع دوم شاگرد ذى نفع است، امتحان خداوندى از نوع دوم است.
«راغب» در مفردات خود ریشه «فتنه» که به معنى امتحان استعمال مى شود را این گونه تفسیر نموده است: «اُصلُ الفِتَنْ اِدخالُ الذَّهَب النّارَ لِتَظْهَرَ جَوْدَتُهُ مِن رِداءَتِه»(۱)؛ (ریشه ماده فتن در لغت به معنى داخل کردن طلا در آتش است، تا این که طلاى اصل از مواد مخلوط با آن که ارزش چندانى ندارد، جدا گردیده و طلای ناب ظاهر شود).
خداوند با امتحان، زمینه پرورش و ورزیده شدن مخلوقات را فراهم مى آورد، تا ناخالصى هاى وجود آنها در اثر فشار مشکلات و گوهر وجود آنها در اثر حرارتهاى زمانه آبدیده شود همانند کسى که طلاى ناخالص را با تیزاب (اسید سلطانى) مخلوط مى کند، و در کوره حرارت مى دهد تا ناخالصى هاى آن ذوب گردد، و طلاى خالص به دست آید؛ زیرا معروف است که (اسید سلطانى) با تمام فلزات ترکیب مى شود جز طلا و براى همین جهت است که بقیه فلزات مخلوط شده با طلا را همراه با حرارت ذوب مى کنند و طلاى خالص باقى مى ماند، بله امتحانات خداوندى (اسید سلطانى) است، که ما را در کوره مشکلات خالص مى کند.
همچنان که پیامبران عظیم الشأنى چون ابراهیم(علیه السلام) و موسى(علیه السلام) و عیسى(علیه السلام) و نبى مکرم اسلام(صلى الله علیه وآله) را چنین کرد و حتى اینان هم از چنین آزمایشاتى در آزمایشگاه بزرگ تاریخ مأمون نبوده اند، و چنان آبدیده شدند که در مقابل مستبدان زمان خویش سر تعظیم فرو نیاوردند، زیرا کمرى که در اثر مشکلات قد برافراشته، در اثر ظلم ها و زورگویى ها هرگز منعطف و خمیده نمى شود. نه تنها ما که در عالم به ظاهر انسانهائیم چنینیم، در عالم نباتات و گیاهان هم چنین است.
درختانى که همیشه همبازى طوفانهاى وحشى بیابانى بوده و در صخره هاى کم آب کوه ها دور از دسترس باغبان ها رشد کرده اند، مقاومتشان بیشتر از درختانى است که همبازى نسیم هاى ملایم بوده و در کنار جویباران و درون باغ ها در حصار دیوارها به رشد خود ادامه مى داده اند، حتى شعله آتش چوب هاى درختان بیابانى افروخته تر و خاموشى آنها دیرتر از چوبهاى درختانى است که در کنار آب و زیر نظر باغبان روئیده اند.
امام علی(علیه‌السلام) در نامه‌ای به عثمان بن حنیف _ که از طرف آن حضرت حاکم بصره بود _ نوشتند: «اَلا و اِنّ الشّجرة البَریّة اَصْلَبُ عَوداً و الرّوائعَ الخَضِرَةَ اَرَقَّ جُلوداً و النَّباتاتُ البَدَویّة اَقْوى وَقُوداً و اَبْطَأَ خَموُدا»(۲)؛ (آگاه باشید که درختان بیابانى [که آب کم به آن مى رسد] چوبش سخت تر [و استوارتر] است و درختهاى سبز و خرم [که در باغهاى پر آب کاشته شده] پوستشان نازکتر است و گیاهان دشتى [که جز آب باران آب دیگرى نیابند] شعله آتش آنها افروخته تر و خاموشى آنها دیرتر است).(۳)

پی نوشت :(۱). المفردات فی غریب القرآن، راغب اصفهانى حسین بن محمد، تحقیق: صفوان عدنان داود، دارالعلم / الدار الشامیة، دمشق، بیروت، ۱۴۱۲ قمری، چاپ: اول، ص ۶۲۳.

(۲). نهج البلاغة، شریف الرضى، محمد بن حسین‏، محقق / مصحح: صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ قمری، چاپ: اول، ص ۴۱۸، نامه ۴۵ (و من کتاب له ع إلى عثمان بن حنیف الأنصاری و کان عامله على البصرة و قد بلغه أنه دعی إلى ولیمة قوم من أهلها، فمضى إلیها – قوله).

(۳). گردآوری ازکتاب: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، ناصر، مکارم شیرازى، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ شمسی، چاپ: اول‏، ج ۱، ص ۵۱.

نرم افزار شبهات کلامی

https://makarem.ir

موضوعات: بصیرت  لینک ثابت

 [ 11:31:00 ق.ظ ]  



  پاسخ های کلامی به پرسش های کلامی ...

فلسفه آزمایش بندگان، با وجود علم الهی

پرسش :با توجه به اینکه خدا از اسرار درون و برون همه کس و همه چیز آگاه است، چرا انسان ها را امتحان مى کند؟

پاسخ اجمالی :مفهوم آزمایش در مورد خداوند با آزمایش هاى ما متفاوت است. آزمایش هاى ما براى رفع ابهام است، اما آزمایش الهى براى شکوفا کردن استعدادهاى نهفته و تربیت است، همان گونه که فولاد را براى استحکام بیشتر در کوره مى گدازند تا آبدیده شود. ضمن اینکه صفات درونى انسان به تنهائى نمى تواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانى که در لابلاى اعمال انسان خودنمائى کند و انسان خود به حقیقت خود واقف شود.

پاسخ :پاسخ این سؤال مهم را در اینجا باید جستجو کرد که: مفهوم آزمایش و امتحان در مورد خداوند با آزمایش هاى ما بسیار متفاوت است.
آزمایش هاى ما براى شناخت بیشتر و رفع ابهام و جهل است، اما آزمایش الهى در واقع «پرورش و تربیت» است.
توضیح این که: در قرآن متجاوز از بیست مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است.
این یک قانون کلى و سنت دائمى پروردگار است که براى شکوفا کردن استعدادهاى نهفته (از قوه به فعل رساندن آنها) و در نتیجه، پرورش دادن بندگان، آنان را مى آزماید.
یعنى همان گونه که فولاد را براى استحکام بیشتر در کوره مى گدازند تا به اصطلاح آبدیده شود، آدمى را نیز در کوره حوادث سخت پرورش مى دهد تا مقاوم گردد.
در واقع امتحان خدا به کار باغبانى پر تجربه شبیه است که دانه هاى مستعد را در سرزمین هاى آماده مى پاشد، این دانه ها با استفاده از مواهب طبیعى شروع به نمو و رشد مى کنند.
تدریجاً با مشکلات مى جنگند و با حوادث پیکار مى نمایند در برابر طوفان هاى سخت، سرماى کشنده و گرماى سوزان ایستادگى به خرج مى دهند تا شاخه گلى زیبا یا درختى تنومند و پر ثمر بار آید که بتواند به زندگى و حیات خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان را براى این که از نظر جنگى نیرومند و قوى شوند به مانورها و جنگ هاى مصنوعى مى برند و در برابر انواع مشکلات: تشنگى، گرسنگى، گرما، سرما، حوادث دشوار، و موانع سخت، قرار مى دهند تا ورزیده و آبدیده شوند.
و این است رمز آزمایش هاى الهى.
قرآن مجید به این حقیقت تصریح کرده مى گوید: «وَ لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فی قُلُوبِکُمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ بِذاتِ الصُّدُور»؛ (براى این است که خداوند آنچه را در سینه پنهان دارید بیازماید و آنچه را در دل هاى شما است کاملاً خالص گرداند و او به همه اسرار درون شما آگاه است). (۱)
امیر مؤمنان على(علیه السلام) تعریف بسیار پر معنى در زمینه فلسفه امتحانات الهى دارد مى فرماید: «وَ إِنْ کانَ سُبْحانَهُ أَعْلَمَ بِهِمْ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ لَکِنْ لِتَظْهَرَ الأَفْعالُ الَّتِی بِها یُسْتَحَقُّ الثَّوابُ وَ الْعِقاب»؛ (گر چه خداوند به روحیات بندگانش از خودشان آگاه تر است ولى آنها را امتحان مى کند تا کارهاى خوب و بد که معیار پاداش و کیفر است از آنها ظاهر گردد). (۲)
یعنى صفات درونى انسان به تنهائى نمى تواند معیارى براى ثواب و عقاب گردد، مگر آن زمانى که در لابلاى اعمال انسان خودنمائى کند، خداوند بندگان را مى آزماید تا آنچه در درون دارند در عمل آشکار کنند، استعدادها را از قوه به فعل برسانند و مستحق پاداش و کیفر او گردند.
اگر آزمایش الهى نبود این استعدادها شکوفا نمى شد و میوه هاى اعمال بر شاخسار درخت وجود انسان نمایان نمى گشت و این است فلسفه آزمایش الهى در منطق اسلام. (۳)

پی نوشت :(۱). سوره آل عمران، آیه ۱۵۴.

(۲). «نهج البلاغه»، کلمات قصار، جمله ۹۳؛ «بحار الانوار»، جلد ۹۱، صفحه ۱۹۷.

(۳). گرد آوری از کتاب: تفسیر نمونه، آیت الله العظمی مکارم شیرازی، دار الکتب الإسلامیه، چاپ پنجاه و پنجم، ج ۱، ص ۶۰۰.

نرم افزار شبهات کلامی

https://makarem.ir

موضوعات: بصیرت  لینک ثابت

 [ 11:28:00 ق.ظ ]